دادگاه عشق

 

 

در دادگاه عشق قسمم قلبم بود، وکیلم دلم

و حضار جمعی از عاشقان و دلسوختگان.

قاضی نامم را بلند خواند و گناهم را دوست

داشتن تو اعلام کرد و محکوم به تنهایی و مرگ.

کنار چوبه دار از من خواستند تا آخرین

خواسته ام را بگویم و من گفتم به تو بگویند:

دوستت دارم.

نظرات 2 + ارسال نظر
admin یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:51 ق.ظ http://p30stras.net

با درود و سلام خدمت شما دوست عزیز
سایت بسیار قشنگ،جذاب وپرمحتوایی دارید.من admin هستم و فرومی آموزشی،علمی ، تخصصی و عمومی برای تمام ایرانیان عزیز راه اندازی کردم. فروم دارای تالارها و انجمن های متنوع و تخصصی در زمینه های مختلف است. خوشحال می شوم از تخصص و مهارت شما به عنوان مدیری لایق و کاردان بهره مند شوم امیدوارم یاری رسان و همکار ما در این مسیر جدید باشید .

درصورت علاقه بازدیدی بفرمایید.

منتظر حضور سبز شما هستم. موفق باشید.
www.p30stars.net

غریبه دوشنبه 31 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:13 ق.ظ http://banouye-sib.blogsky.com/

سلام سکوت جان

بسیار زیبا بود مثل همیشه خوبه که ادم تو دادگاه عشق دادگاهی بشه و در راه عشقش محکوم بشه و اخرین خواستش این کلمات زیبا باشه

انتخابهات حرف نداره
راستی ممنونم از کامنهای پر مهرت

موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد